تو جشن مهد کودک دخترم جلو شونصدتا مادر و پدر مربی مهد با شوق با دخترم جلو میکروفون حرف میزد... منم خر کیف...
مربی: فرنوش جون، شمردن بلدی؟
دخترم : آره! باباییم یادم داده!
مربیه : آفرین به تو دختر خوشگل و باباییت!خوب حالا بگو ببینم، بعد پنج چیه؟
دخترم : شیش!
مربیه : آفرین عزیزم، حالا بگو بعد هفت چیه؟
دخترم : هشت!
مربیه : آاافرین! حالا بگو بعد ده چیه؟
دخترم : سرباز
6 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/04/28 - 14:30